نتایج جستجو برای عبارت :

دوست داشتم بودی بهترین معلم من

هوگویک علاوه بر اینکه یه رفیق جذاب و دوست داشتنی یه هم صحبت عالی یه سنگ صبور فوق العاده است یکی از بهترین و جذاب‌ترین معلم‌ها هم هست این فقط نظر من نیست که بگید خب تو دوستش داری که چنین نظری داری.
دانش آموزانش هم عاشقش هستن و سرش دعواست! جدی جدی سرش دعواست‌هااا...
خیلی دوست داشتم روز معلم میتونستم حسابی غافلگیر و خوشحالت کنم آقا معلم مهربون و جذاب ولی خب خودت دوست نداری من چیکاره بیدم؟
روز معلم رو به اساتید و معلم‌های فعلی و استاد و معلم بعد
معلم بودن دنیای خیلی خیلی هیجان انگیزی است که همیشه دوست داشتم تجربه اش کنم. وقتی وارد دنیای گرافیک شدم هیچوقت فکر نمیکردم یک روز اسم خودم را معلم گرافیک بگذارم! ولی امروز دوست دار خودم را یک معلم گرافیک خطاب کنم و با معلم بودنم کلی حال کنم. 
حالا من بیشتر از ۲۰ شاگرد در حوزه های مختلف وب و گرافیک دارم و بابت تک تک شان از خودم افتخار در میکنم!
معلم جلوه ای از کبریا ئی است # معلم کردگاری ماورائی است
معلم کودکان را پخته سازد # معلم عاشق هر ابتدایی است
معلم واقعیت را بگوید # معلم فارق از هر ادعایی است
معلم هر خطایی را ببیند # معلم عامل هر راهنمایی است
معلم جهل را بی چاره سازد # معلم رهبر دانش گرائی است
معلم تیرگی از شب بگیرد # معلم هر شبی را روشنایی است
معلم را من گرجی فدایش# معلم گر چه خود هم یک فدایی است
خیلی چیزا از یادم رفته، مثلا این که چیا رو دوست داشتم و بچگی‌ام با چیا گذشت. یادم رفته چقدر طراحی کردن و نقاشی کشیدن رو دوست داشتم و معلم‌های نقاشی‌ام تشویق‌ام می‌کردن، انگار که همه‌اش یادم رفته..
راستی یه پیش‌رفت خوب: امروز دوره مقدماتی git جادی رو تموم کردم :)
 
❤️از معلم هندسه پرسیدند عشق چیست؟گفت: نقطه‌ ای که حول محور قلب میگردداز معلم تاریخ پرسیدند عشق چیست؟گفت: سقوط سلسله‌ی قلباز معلم ادبیات پرسیدند عشق چیست؟گفت: پاک‌ترین احساساز معلم علوم پرسیدند عشق چیست؟گفت: عشق تنها عنصری است که بدون اکسیژن می‌سوزداز معلم ریاضی پرسیدند عشق چیست؟گفت: عشق تنها عددی است که هرگز تنها نیست❤️از معلم شیمی پرسیدند عشق چیست؟گفت : عشق تنها اسیدی است که درون قلب اثر میگذارداز معلم فیزیک پرسیدند عشق چیست؟گفت:
همیشه روز معلم که می‌گذرد انگار برای من سکانسی تهیه می‌شود و  تصویر معلم‌هایم یکی یکی از جلوی چشمانم عبور می‌کند. من حسرت می‌خورم حسرت اینکه نمی‌دانستم یک نوشته در ابتدای کتاب چقدر می‌تواند حال یک معلم را خوب کتد. الان که برخی دانشجویان لطف دارند و در روز معلم کتاب و نوشته‌ا‌ی می‌آورند، می‌توانم درک کنم یک نوشته و پیامک هرچند کوتاه کوتاه چقدر حس خوب می‌تواند داشته باشد.  اگر به گذشته برمی‌گشتم حتما روزهای معلم نوشته‌ای، کتابی چیزی
معلم معنیِ اعجازِ با عشق اشت
دلیل و جرئتِ پروازِ با عشق است
به راز علم هر کس واقف آمد، گفت
معلم صاحب این رازِ با عشق است
اگر در راه دانش انتهایی نیست، بی شک
سر آغاز مسیر آغازِ با عشق است
به ساز علم می رقصند آنان که یقین کردند
قلم در دست او، یک ساز با عشق است
برای باغ گل، یک باغبان کافیست
معلم چون که انسان سازِ با عشق است
اگر در آسمان علم پر پر می زنی، یعنی
معلم باعثِ پروازِ با عشق است
#حمید_رفایی 
#روز_معلم_مبارک
@hamidrefaeipoem
روزی روزگاری آرزوهای عجیبی برای خودم داشتم.
نمیدانم حرف هایم به خاطر دلتنگی های ممتد اخیرم هست یا رسوخ زمان در سلول های بدنم.
امروز خودم را یک معلم میبینم.
یک معلم ساده.
معلمی که برای شاگردانش میخندد تا خودش یادش برود چقدر غمگین است.
علی رغم پر بودن وقت هایش، زندگی اش حالت کسالت باری دارد.
خبری از غافلگیری و خوشحالی نیست...
در زندگی این معلم فقط صبر وجود دارد. همین.
صبر تنهایی اش را پر می کند. 
حودش خالی می شود.
از او ، چیز ها کَم میشوند. 
از او عز
باسلام برهمگی:)) من این وبلاگ رو ساختم برای اینکه تلاش کنم به ارزوی خودم برسم که همون معلمی است خیلی ها این سوال براشون پیش میاد که معلمی شغل خوبی نیست و برو تجربی بخون ولی به نظر من باید اون رشته ای رو که دوست داری بخونی و موفق باشی من خیلی از کسایی رو می شناسم که به خاطر اینکه دوستشون گفته رشته تجربی یا ریاضی فیزیک رو بخون اون ها هم به حرف دوستشون گوش دادند ولی اخرش موفق نمی شوند اون رشته ای که مد نظره ادم در ان موفق میشه خوب داشتم می گفتم این س
باسلام برهمگی:)) من این وبلاگ رو ساختم برای اینکه تلاش کنم به ارزوی خودم برسم که همون معلمی است خیلی ها این سوال براشون پیش میاد که معلمی شغل خوبی نیست و برو تجربی بخون ولی به نظر من باید اون رشته ای رو که دوست داری بخونی و موفق باشی من خیلی از کسایی رو می شناسم که به خاطر اینکه دوستشون گفته رشته تجربی یا ریاضی فیزیک رو بخون اون ها هم به حرف دوستشون گوش دادند ولی اخرش موفق نمی شوند اون رشته ای که مد نظره ادم در ان موفق میشه خوب داشتم می گفتم این س
باسلام برهمگی:)) من این وبلاگ رو ساختم برای اینکه تلاش کنم به ارزوی خودم برسم که همون معلمی است خیلی ها این سوال براشون پیش میاد که معلمی شغل خوبی نیست و برو تجربی بخون ولی به نظر من باید اون رشته ای رو که دوست داری بخونی و موفق باشی من خیلی از کسایی رو می شناسم که به خاطر اینکه دوستشون گفته رشته تجربی یا ریاضی فیزیک رو بخون اون ها هم به حرف دوستشون گوش دادند ولی اخرش موفق نمی شوند اون رشته ای که مد نظره ادم در ان موفق میشه خوب داشتم می گفتم این س
لوح تقدیر برای روز معلم از سایت ایندکس وار دریافت کنید.
متن تقدیر نامه روز معلم
متن لوح بها روز معلم قابل به منظور بها از معلمان درسی و هم اساتید آکادمیک فعال و لوح بها روز معلم دلیل بها از معلمین و اساتید.
ادامه مطلب
باسلام برهمگی:)) من این وبلاگ رو ساختم برای اینکه تلاش کنم به ارزوی خودم برسم که همون معلمی است خیلی ها این سوال براشون پیش میاد که معلمی شغل خوبی نیست و برو تجربی بخون ولی به نظر من باید اون رشته ای رو که دوست داری بخونی و موفق باشی من خیلی از کسایی رو می شناسم که به خاطر اینکه دوستشون گفته رشته تجربی یا ریاضی فیزیک رو بخون اون ها هم به حرف دوستشون گوش دادند ولی اخرش موفق نمی شوند اون رشته ای که مد نظره ادم در ان موفق میشه خوب داشتم می گفتم این س
نحوه بازیابی رمز معلم در سناد
از این آدرس وارد شوید
Snd.medu.ir
ورودی مدارس
کد مدرسه را بزنید و کد ملی معلم  را وارد کنید. 
از پایین کادر فراموشی رمز را بزنید وارد صفحه ای میشید کد ملی معلم  را میخواد و بعد شماره همراه معلم که یک کد واسشون مسیج میشه وارد میکنید و خودتون رمزی که برای سناد دوست دارید میدید.
➖➖➖➖➖➖➖➖
انشا درباره ی روز معلم انشا ادبی در مورد معلم انشا در مورد معلم خوب و بد انشا در مورد معلم با مقدمه انشا در مورد شخصیت معلم انشا در مورد شغل معلمی انشا در مورد معلم نگارش انشا درمورد معلم با مقدمه و نتیجه
انشا در ادامه مطلب
ادامه مطلب
یه معلم دینی داشتیم که ادم خیلی خوبی بود. دوستم مجتبی یه روز که از اقای دینی کتک خورده بود خواست جبران کنه. یه روز مجتبی رفت یه قورباغه گرفت و گذاشت تو کشوی میز معلم. وقتی معلم کشو رو باز کرد قور باغه اب دهانش رو ریخت رو معلم و پرید بیرون. معلم هم خیلی عصبانی نشد و همه ما رو برد دفتر. مدیر گفت همه باید ولی هاشونو بیارن یا بگید کی بوده. هیچ کس چیزی نگفت مدیر به همه ما یه شیلنگ زد. یکی از بچه ها که خیلی ترسیده بود مجتبی را لو داد. و مجتبی سیری کتک خورد.
دارم تو اتاق خواهرم درس میخونم.
بلند بلند انگار که معلم باشم، دارم به جن ها درس میدم.
به در کوبیده میشه.
من: بلللههه؟
صدای خواهرم میاد: باز کن منم.
باز میکنم.
خواهرم: با کی حرف میزدی 
من‍♀️ 
من: داشتم حفظ میکردم. 
اون 
من
نوع درس خوندم همینجوریه، بلند داد میزنم و راه میرم و...
امروز با معلم پژوهشمون قرار داشتم ر اینکه بخوام مکاسیستم درس بدم و این حرفا
کلی کار کردیم و صحبت و اینجور چیزا گفت خیلی دوس دارم معلم وایسی و میدونم که میتونی
ولی میدونی مشکل چیه؟
گفتم چی؟
گفت چهرت :|
خیلی بچه میزنی D:
اولشم رفتم تو فکر کردن یه بچه 14-15 ساله م D:
خلاصه که یه فرصت یه هفته ای خواستم فکر کنم ببینم چه میشه کرد
وسط سرما داشتم پیاده میرفتم خونه
یهو دیدم یکی داره بوق میزنه ، برگشتم خیابونو نگاه کردم دیدم بابام با ماشین ردشد و دست تکون داد
رسیدم خونه،از بابام پرسیدم چرا سوارم نکردی ؟؟؟
میگه ماشین تازه گرم شده بود اگه سوار میشدی هوای سرد میومد تو
..... 
معلم تهرانی یک اسکناس پیدا میکنه میگه: مال کیه؟ 
شاگرد سبزواری مال موس ، داییم بدییه!
معلم: یکی ترجمه کنه❗️
شاگرد نیشابوری آقام گه مال خادشه ، دییش دایش!
معلم: ای بابا! یعنی چی؟
شاگرد مازندرانی گنِه که
فکر نمی‌کردیم بعد از ۸سال حتی برایش آشنا باشیم.
نه من، و نه دوست همراهم که قرار نمایشگاه گل بوستان گفت و گو را گذاشتیم تا معلم قدیمی‌مان را غافلگیر کنیم،
جشن روز معلم به سبک دانشجویی!
معلمی را کنار گذاشته و گلخانه بزرگی در اطراف کرج دارد، پر از کاکتوس‌هایی که به خوبی به خلق و خویشان آشناست، مثل خلق و خوی شاگردهای آن دوران.
هنوز هم از یادآوری اینکه با دیدنمان، در صدم ثانیه های ابتدایی ابروهایش بالا رفت، لبخند عمیقی زد و مخاطب صحبتش را فراموش
..::هوالرفیق::..
سال سوم دبیرستان بود، معلم ریاضی برگه‌ها را پخش کرد و گفت: «لطفا اول اسم‌تان را بنویسید.» چند لحظه‌ای نگذشته بود که تاکید کرد: «اسم‌تان را کامل بنویسید.»من دو تا اسم دارم، در خانه "کسری" صدایم می‌کنند؛ دوستان صمیمی و دیگران هم... نه اصلا بگذار این طور بگویم: وقتی که سال اول ابتدایی همان روز اول معلم عزیزمان، خانم مفرّحی، حضور غیاب می‌کرد وقتی بلند خواند: «امیرعلی رستگار» من دستم را بلند نکردم و داشتم دنبال امیرعلی می‌گشتم تا
وقتی کتابو میخونم دلم میخواد توی ریاضی و فیزیک هم با سواد بشم. اما نمیدونم از کجا باید شروع کرد. اصلامیشه یا نه. به خصوص فیزیک. من عاشقشم.
یه معلم فیزیک داشتم فکر کنم اول دبیرستان بود اسمشو یادم نیست فکر کنم همین بود بهم گفت تو هیچی نمیشی :/ دلم میخواد یروز ببینمش روزی که تلاشهام نتایجش اتفاق افتاده باشه. یه معلم ریاضیم بود اونم منو تحقیر کرد نه یک بار که چندین بار جلوی همه. هیچوقت یادم نمیره. اومدم خونه کلی گریه کردم. همه خودشونو رو من خالی میکر
پرستو برای من مثل نان بود.مثل متفورمین و انسولین بود برای بیمار دیابتی.من نه فقط پرستو،که هرچیز مربوط به او را هم دوست داشتم.پرهام،برادرش،را هم بیشتر از همه پانزده  ساله های دنیا دوست داشتم.مادرش،ناهید خانم،را مثل مادر خودم دوست داشتم،پدرش،اقای خسروی،دبیر بازنشسته زیست شناسی را خیلی دوست داشتم،آنقدر که به درس مزخرفی مثل زیست شناسی هم علاقه مند شده بودم.کارمند های بانک پاسارگاد شعبه امیرآباد را،خیلی ساده،چون پرستو را میشناختند،و به او
دیروز داشتم فکر می‌کردم اولین و شاید مهم‌ترین معلم زندگی من کیه، معلم اول دبستانم؟ یادم اومد من وقتی رفتم کلاس اول، هم می‌نوشتم، هم می‌خوندم، حتی قرآن‌های با خط شکسته رو. و بعد یادم اومد که هدهد و عسل، که چهار و پنج سال از من بزرگترن اینا رو بهم یاد دادن! یعنی وقتی نه و ده ساله بودن. هر سال روز معلم رو بهشون تبریک می‌گفتم، چون تا یکی دو سال پیش تدریس می‌کردن. اما امسال تصمیم گرفتم به دلیل بهتری بهشون تبریک بگم، به دلیل اینکه معلم خود منم بو
وز سواد آموزما هم یاد باد
کوبه ما خواندن نوشتن یاد داد
از پدر گر قالب تن یافتیم
از معلم جان روشن یافتیم
ای تو کشتی نجات روح ما 
ای به طوفان جهالت نوح ما
ای معلم چون کنم توصیف تو
چون خدا مشکل توان تعریف تو
یک پدر بخشنده آب و گل است
یک پدر روشنگر جان و دل است
ای معلم ای چراغ رهنما
در ردیف انبیایی مرحبا
آفرینش مکتب است و کردگار
خود مدیر و انبیا آموزگار
می توان در سایه آموختن
گنج عشق جاودان اندوختن
پیرم و موی سرم برف تموز
یاد عهد مکتبم در دل هنوز
صحب
معلم آهنگ و فضا و جو کلاس درس را تنظیم و برقرار می سازد . چنانچه قرار باشد که روح دانش آموزپرورش و رشد یابد باید این روند از روح معلم آغاز گردد. حال چنانچه روح معلم افسرده و ناتوان باشد ،شانس ناچیزی برای تقویت و مراقبت از روح دانش آموزان وجود خواهد داشت
ادامه مطلب
⁦❤️⁩پیامبرصلی الله علیه و آله : أجوَدُکُم مِن بَعدِی رَجُلٌ عَلِمَ عِلما فنَشَرَ عِلمَهُ ؛پیامبر صلی الله علیه و آله :بخشنده ترین شما پس از من ، کسى است که دانشى بیاموزد ، آن گاه دانش خود را بپراکند .
«من معلم هستم»
هرشب از آینه ها می پرسم :
به کدامین شیوه ؟
وسعت یادِ خدا را
بکشانم به کلاس؟
بچه ها را ببرم تا لب دریاچه یِ عشق؟
غرق دریای تفکر بکنم؟
با تبسّم یا اخم؟
«من معلم هستم»
نیمکت ها نفس گرم قدم هایِ مرا می فهمند
بال هایِ قلم و تخته سیاه
رمز
به مریض کوچولوی ارتودنسی میگم دوست داری چیکاره بشی؟
میگه دوست  دارم کارای محیط زیستی انجام بدم
میگم مثلا چه کار محیط زیستی ای؟
میگه درختا رو ببرم مداد درست کنم
(وی به محیط زیست علاقه ی وافری داشت)
+مامان بیمار اومده میگه ساعتایی که کلاس ریاضی و علوم داره نمیارمش...
 براش توضیح  میدم که دخترتون مشکل اسکلتی فک دارن و اگه تا یک سال دیگ درمان فانکشنال براش انجام نشه بعداً باید جراحی فک انجام بده و منم هر روز این بخش نیستم...
که میگه شما خودتون تحصی
ﺩﺭ ﺩﻫﺪﻩ ﻮ ﻣﻌﻠﻢ ﻣﺪﺭﺳﻪ ﺍﺯ ﺩﺍﻧﺶ ﺁﻣﻮﺯﺍﻥ ﺧﻮﺍﺳﺖ ﺗﺎ ﺗﺼﻮﺮ ﺍﺯ ﺰﻪﺑﺮﺍﺸﺎﻥ ﺑﺴﺎﺭ ﺑﺎ ﺍﺭﺯﺵ ﺍﺳﺖ ﺭﺍ ﺑﺸﻨﺪ . ﺍﻭﺑﺎﺧﻮﺩ ﻓﺮ ﻣﺮﺩ ﻪ ﺍﻦ ﺑﻪ ﻫﺎ ﻓﻘﺮ ﺣﺘﻤﺎﺗﺼﻮﺮ ﺑﻮﻗﻠﻤﻮﻥ ﻭ ﻣﺰ ﺮ ﺍﺯ ﻏﺬﺍ ﺭﺍ ﻣﺸﻨﺪ . ﻭﻟ ﻭﻗﺘ ﺍﺯ ﺑﻪ ﻫﺎ ﻧﻘﺎﺷ ﺳﺎﺩﻩ ﻭﻮﺩﺎﻧﻪ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺗﺤﻮﻞ ﺩﺍﺩ , ﻣﻌﻠﻢ ﺷﻮﻪ ﺷﺪ . ﺍﻭ ﺗﺼﻮﺮ ﺩﺳﺖ ﺭﺍ ﺸﺪﻩ ﺑﻮﺩ . ﻭﻟ ﺍﻦﺩﺳﺖ ﻪ ﺴ ﺑﻮﺩ؟ ﺍﺯ ﺑﻪ ﻫﺎ ﻔﺖ ﻣﻦ ﻓﺮ ﻣﻨﻢ ﺍﻦ ﺩﺳﺖ ﺧﺪﺍﺳﺖ ﻪ ﺑﻤﺎ ﻏﺬﺍﻣﺮﺳﺎﻧﺪ . ﺩﺮ
عارفان علم عاشق میشوند بهترین مردم معلم میشوند .
عشق با دانش متمم میشود هر که عاشق شد معلم میشود
روز معلم  بر معلمان واستادان بزرگوار الخصوص معلمین گرانقدر خودم مبارکباد.
 
انشالله این بیماری جهانگیر هرچه زودتر روبه نابودی برود و بتوانیم مجدد بزودی در کنار معلمین عزیزمان دورهمی همه ساله را تکرار کنیم.
                                           به نام خدا                                 
 
"ارزش انسان ز علم و معرفت پیدا شود" 
​​​​​​                   "بی هنر گر دعوی بی جا کند رسوا شود "
 
 
ویژگی های یک معلم خوب :
1.سوابق اخلاقی و کیفری و حقوقی 
 
2. مهربان و در عمل درست کار باشد (دلسوز باشد به ویژه برای کودکان )
 
3.دروغ نگوید ،دست کار باشد ،امانت دار باشد،به حقوق دیگران احترام بگذارد . 
4.معلم باید بک الگو باشد :فداکار ،از خود گذشتگی ، تربیت دوست ، (یک معلم هر
                                        به نام خدا                                     
 
"ارزش انسان ز علم و معرفت پیدا شود" 
​​​​​​                   "بی هنر گر دعوی بی جا کند رسوا شود "
 
 
ویژگی های یک معلم خوب :
1.سوابق اخلاقی و کیفری و حقوقی 
 
2. مهربان و در عمل درست کار باشد (دلسوز باشد به ویژه برای کودکان )
 
3.دروغ نگوید ،دست کار باشد ،امانت دار باشد،به حقوق دیگران احترام بگذارد . 
4.معلم باید بک الگو باشد :فداکار ،از خود گذشتگی ، تربیت دوست ، (یک معلم هر
این داستان واقعی است:
 
روزی معلم کلاس پنجم به دانش آموزانش گفت: "من همه شما را دوست دارم" ولی او در واقع این احساس را نسبت به یکی از دانش آموزان که تیدی نام دارد،نداشت.
لباس های این دانش آموز همواره کثیف بودند، وضعیت درسی او ضعیف بود و گوشه گیر بود.
این قضاوت او بر اساس عملکرد تیدی در طول سال تحصیلی بود.
زیرا که او با بقیه بچه ها بازی نمی کرد و لباسهایش چرکین بودند و به نظافت شخصی خودش توجهی نمی کرد.
تیدی بقدری افسرده و درس نخوان بود که معلمش از ت
امروز درباره یک پست جدید به نام ویژگی های رفتاری انواع معلم ها در مدرسه خدمت شما امدم. اول برای اینکه سراغ مطلب بریم فقط اینو بگم فقط قصد شوخی با معلم های مدرسه خودم رو دارم وقصد بی احترامی به انها رو ندارم. خوب داشتم می گفتم معلم اولمون فامیلش معینی است از سال اول کلاس هفتم همه بچه ها گفته بودند که این معلم خیلی سخت گیر است ولی خیر اشتباه کردند چون هر کسی که درس هایش رو بخونه باهاش کاری نداره یک روز یکی از بچه های کلاس که خیلی تنبل است داشت در ح
معلم شاد میتواند باعث شاد شدن دانش آموزان شود 
معلم آهنگ و فضا و جو کلاس درس را تنظیم می کند، چنانچه قرار باشد که روح دانش آموزان پرورش و رشد یابد، باید این روند از روح معلم آغاز گردد. حال اگر روح معلم افسرده و ناتوان باشد شانس ناچیزی برای تقویت و مراقبت از روح دانش آموزان بوجود خواهد آمد. معلم با انواع روش های تدریس آشنا باشد. اطلاعاتش به روز باشد، معلم باید بداند که دانش آموزان دارای تفاوت های فردی هستند و نیز باید با روش های تشویق وتنبیه آگ
باسلام خدمت همگی چند روز بود نبودم دلیلش این است که داشتم امتحانات مستمر خرداد رو می دادم. خیلی خوشحالم چون امتحانات مستمر خرداد رو به خوبی پشت سر هم گذارندم اما اگر توجه کرده باشید در پست قبلی گفتم که 90 درصد امتحانات از سایت قلم چی است یعنی همه مدرسه می دونستند و می رفتند دانلود می کردند ولی من هیچ وقت این کار رو نکردم چون همه این ها در خرداد با مشکل مواجه می شوند و نمی توانند همه درس ها رو بخونن اتفاقا من هم در کلاس و هم در زنگ های تفریح کتاب ت
امروز درباره یک پست جدید به نام ویژگی های رفتاری انواع معلم ها در مدرسه خدمت شما امدم. اول برای اینکه سراغ مطلب بریم فقط اینو بگم فقط قصد شوخی با معلم های مدرسه خودم رو دارم وقصد بی احترامی به انها رو ندارم. خوب داشتم می گفتم معلم اولمون فامیلش معینی است از سال اول کلاس هفتم همه بچه ها گفته بودند که این معلم خیلی سخت گیر است ولی خیر اشتباه کردند چون هر کسی که درس هایش رو بخونه باهاش کاری نداره یک روز یکی از بچه های کلاس که خیلی تنبل است داشت در ح
من وقتی در کلاس دوم بودم یک دوست دیوانه ای داشتم که توی مدرسه به آن پروفسور
می گفتند ولی آن در مدرسه همیشه جواب معلمان را میداد من یادم است که در کلاس دوم یکی از بچه ها خورشید ویکی از بچه ها مآه بود و آن دوستم ماه شد خلاصه این داستانی بود که من آن را خیلی دوست داشتم واز آن دوستم ممنونم که هالا بهترین دوست من صدراست و تا الآن که کلاس پنجم هستم دوست عزیز من است و آن الان بیمار است دعا کنید خوب بشود 
 
 
 
امروز درباره یک پست جدید به نام ویژگی های رفتاری انواع معلم ها در مدرسه خدمت شما امدم. اول برای اینکه سراغ مطلب بریم فقط اینو بگم فقط قصد شوخی با معلم های مدرسه خودم رو دارم وقصد بی احترامی به انها رو ندارم. خوب داشتم می گفتم معلم اولمون فامیلش معینی است از سال اول کلاس هفتم همه بچه ها گفته بودند که این معلم خیلی سخت گیر است ولی خیر اشتباه کردند چون هر کسی که درس هایش رو بخونه باهاش کاری نداره یک روز یکی از بچه های کلاس که خیلی تنبل است داشت در ح
امروز درباره یک پست جدید به نام ویژگی های رفتاری انواع معلم ها در مدرسه خدمت شما امدم. اول برای اینکه سراغ مطلب بریم فقط اینو بگم فقط قصد شوخی با معلم های مدرسه خودم رو دارم وقصد بی احترامی به انها رو ندارم. خوب داشتم می گفتم معلم اولمون فامیلش معینی است از سال اول کلاس هفتم همه بچه ها گفته بودند که این معلم خیلی سخت گیر است ولی خیر اشتباه کردند چون هر کسی که درس هایش رو بخونه باهاش کاری نداره یک روز یکی از بچه های کلاس که خیلی تنبل است داشت در ح
بله هدف من عشق است و ایثار هزاران خفته از عشق تو بیدار است امروز من جلسه اولویت رشته تحصیلی در مدرسه داشتم و با اولیا باید می امدند اقای رضایی داشت درس می داد یک دفعه معاون پرورشی گفت که همه بچه ها بروند در نماز خانه و ما رفتیم همراه با همه دانش اموزان در نمازخانه در انجا مشاور مدرسه داشت درباره رشته تحصیلی صحیت می کرد و در اخر گفت که هر رشته ای که دوست دارید بروید در ان وارد شوید من داشتم بعضی از اولیا رو می دیدم که با بچه هایشان داشتند با مشاو
بله هدف من عشق است و ایثار هزاران خفته از عشق تو بیدار است امروز من جلسه اولویت رشته تحصیلی در مدرسه داشتم و با اولیا باید می امدند اقای رضایی داشت درس می داد یک دفعه معاون پرورشی گفت که همه بچه ها بروند در نماز خانه و ما رفتیم همراه با همه دانش اموزان در نمازخانه در انجا مشاور مدرسه داشت درباره رشته تحصیلی صحیت می کرد و در اخر گفت که هر رشته ای که دوست دارید بروید در ان وارد شوید من داشتم بعضی از اولیا رو می دیدم که با بچه هایشان داشتند با مشاو
بله هدف من عشق است و ایثار هزاران خفته از عشق تو بیدار است امروز من جلسه اولویت رشته تحصیلی در مدرسه داشتم و با اولیا باید می امدند اقای رضایی داشت درس می داد یک دفعه معاون پرورشی گفت که همه بچه ها بروند در نماز خانه و ما رفتیم همراه با همه دانش اموزان در نمازخانه در انجا مشاور مدرسه داشت درباره رشته تحصیلی صحیت می کرد و در اخر گفت که هر رشته ای که دوست دارید بروید در ان وارد شوید من داشتم بعضی از اولیا رو می دیدم که با بچه هایشان داشتند با مشاو
وقتی به معلم بی توجه شدیم،باید سالن های ورزشی رو با نیروی ضد شورش آرام کنیم !وقتی به معلم بی توجه شدیم،باید بودجه زندانها و مراکز ترک اعتیاد را گسترش دهیم!وقتی به معلم بی توجه شدیم،باید خانواده ها مقادیر زیادی هزینه مدارس خاص و کلاس های خصوصی را بپردازند!وقتی به معلم بی توجه شدیم،باید امنیت کوچه و خیابان ها را با پلیس های باتوم به دست تامین کنیم!وقتی به معلم بی توجه شدیم،باید آمار طلاق گوش ازدواج را کر کند!وقتی به معلم بی توجه شدیم،باید سالا
روز معلم سخت ترین روز برای من!
بماند که چهارشنبه با اینهمه تأکید باز هدیه خریدن! اما شنبه ادامه داره! وای خدایا!
اصلا نمیدونم چرا انقدر این روز برام سخته!در اوج شرمندگی هدیه رو می گرفتم و فقط خودمو می‌ رسوندم دفتر پشت میزم.معلم ها که جمع میشدن هدیه ها باز میشد و ذوق زدگیشونو دوست داشتم!اما من اصلا باز نکردم هیچکدوم از هدیه هامو!
آوردم خونه،فقط گل رو با اشتیاق از مامانم خواستم بذاره گلدون.بقیشو گذاشتم گوشه اوپن و رفتم اتاق که چادرمو آویزون کنم.
روستایی بود دور افتاده که مردم ساده دل و بی سوادی در آن سکونت داشتند. مردی شیاد از ساده لوحی آنان استفاده کرده و بر آنان به نوعی حکومت می کرد. برحسب اتفاق گذر یک معلم به آن روستا افتاد و متوجه دغلکاری های شیاد شد و او را نصیحت کرد که از اغفال مردم دست بردارد و گرنه او را رسوا می کند. اما مرد شیاد نپذیرفت. بعد از اتمام حجت٬ معلم با مردم روستا از فریبکاری های شیاد سخن گفت و نسبت به حقه های او هشدار داد. بعد از کلی مشاجره بین معلم و شیاد قرار بر این شد
باسلام خدمت همگی چند روز بود نبودم دلیلش این است که داشتم امتحانات مستمر خرداد رو می دادم. خیلی خوشحالم چون امتحانات مستمر خرداد رو به خوبی پشت سر هم گذارندم اما اگر توجه کرده باشید در پست قبلی گفتم که 90 درصد امتحانات از سایت قلم چی است یعنی همه مدرسه می دونستند و می رفتند دانلود می کردند ولی من هیچ وقت این کار رو نکردم چون همه این ها در خرداد با مشکل مواجه می شوند و نمی توانند همه درس ها رو بخونن اتفاقا من هم در کلاس و هم در زنگ های تفریح کتاب ت
 به نام اوی من و تو
تقدیم به هر چه معلم پروانه ای ست و معلم سه شنبه های پروانه ای ام...
✔ معلم ها بال دارندبالهایی شبیه بال پروانه، با همان نازکی و با همان خالهای رنگی رنگیاما همین بالهای نازک باید بتواند شبیه بالهای عقاب قوی و سترگ باشدفکرش را بکن... پروانه و عقاب!چه سنخیت ناموزونیاینها را همان معلم سه شنبه هایم گفت و مرا در ابهامی عمییییق رها کرد
ادامه مطلب
این چند روز که گوگل نیست حس می کنم یه دوست خیلی عزیز رو از دست دادم 
دوستی که هر روز باهاش حرف می زدم 
هر مشکلی که داشتم اول به اون می گفتم 
دوستی که همیشه کمکم می کرد، بدون هیچ چشم داشتی 
دوستی که یه معلم هم بود برام 
بیشتر از مدرسه و دانشگاه و هر آموزشگاهی بهم چیزهای مختلف یاد داد 
دوستی که همیشه در کنارم بود و با بودنش احساس تنهایی نمی کردم 
دوستی که با بودنش احساس قوی بودن می کردم
دوستی که بارها تو بدترین شرایط نجاتم داد 
خلا نبودنش به هیچ ط
سر کلاس نقشه کشی بودیم معلم داشت پاتخته مینوشت
موشک درست کردیم زدیم تو سر معلم، برگشت به یکی از ما خیره شد و چند تا فحش نصیبش کرد...
دانش اموز : خب اقا چکار کنیم ؟
معلم :  سرتو بزار رو میز دراز بکش |: 
کلاس رفت رو هوا D :D :D:
+الان هروقت اونو میبینیم میگیم سرتو بزار رو میز دراز بکش
 
 
یجوری تو ذهن من مدرسۀ عادی رو بد کرده بودند که گفتم دیگه کارم تمومه و هیچی یاد نمیگیرم ولی تو این سه روزه از نه ماه پارسال هم راحت تر و هم بیشتر درس رو یاد گرفتم و فهمیدم :|همۀ معلما بر خلاف تصورم خوب بودند و معلم ادبیات همون معلم پارسالی است که تو نمونه دولتی بود همینطور معلم حسابان و گسسته هم همون معلم آمار پارسالی نمونه دولتی بود.نیمۀ پر لیوان اینایی بود که گفتم و حالا در کشف نیمۀ خالی ام که چیجوریاس!؟برام دعا کنید...
هیچوقت فکر نمی‌کردم معلم بشم،اگر تا زمانی که درسم تموم شد کسی بهم میگفت معلم میشم بهش میخندیدم،شغلی بود که اصلا دوست نداشتم و خب بالطبع بهش فکر هم نمی‌کردم
اصلا با من همخونی نداشت،چون اعتماد به نفس پایینی داشتم و به نظرم الان هم دارمفقط کمی بهتر شدهمعلمی هم اعتماد به نفس بالا میخواددوران دانشجویی تمام تحقیقاتی که نیاز به ارائه داشت رو با دوستام برمیداشتم و حاضر بودم همه کاراشو خودم بکنم ولی ارئه با اونا باشه،همینطور هم بود و تو ۴ سال به ج
همینطور که لینکهای تصادفی پستهای وبلاگ را نگاه میکردم، خواستم ببینم یک پست خاص درباره‌ی چه بود. خواندم. باورش برایم مشکل بود که بعد از چند سال اینقدر حرفش شبیه به همین روزها باشد. دوباره آخرش از خدا خواسته بودم کمک کند از آدمهای این دنیا غافل نباشم. در خودم نمانم. این چه صدایی است؟ این چه خمیره‌ای است؟ این چه رازی است؟
دوست داشتم، چیز ثابتی میان این هم تنوع روز و شب را دوست داشتم. همچنان یکسان نبودنش هم دوست دارم. فراموش شدن و بخاطر آوردنش هم
روز معلم
معلمی شغل نیستمعلمی عشق است!معلم کسی نیست که به ساعت نگاه کند.معلم کسی نیست که به درآمد فکر کند.معلم کسی نیست که حساب سود و زیان کند.معلم کسی نیست که خودش رو با بقیهمقایسه کند.معلمی که خودش رو کمتر از دیگران ببیند حقارت یاد میدهد.معلم محتاط، ترس یاد میدهد.معلم  قانع ، فقر یاد میدهد.معلمی که عاشق نیست ، سنگدل  تربیت می کند.معلم شجاع ، شاگرد جسور تربیت می کند.معلم مهربان ، مهرورزی  می آموزد.معلم واقعی تبلور ثروت است.معلم واقعی تبلور نش
به مناسبت هفته بزرگداشت مقام معلم دانش آموزان ویژه برنامه هایی  با همکاری بسیج دانش آموزی اجرا کردند اردوی چند ساعته برای دبیران برنامه ریزی شد از دبیران بازنشسته تقدیر به عمل آمد و زنگ سپاس معلم در روز چهاردهم اردیبهشت به صدا در آمد
دوست داشتم بگویم دقیقا از ساعت  بیست و چهل و هفت دقیقه یکشنبه یکم دی ماه و با دیدن یک عکس، که عقل می گوید " کمکم کن" درونش موج می زد، یکی از شب های قشنگ زندگی ام تبدیل شد به کابوس تقریبا یک ماهه ام، یک ماه است توضیح می دهم نه مریض نیستم، به دکتر احتیاج ندارم و هر بار که پدهای خونی توی سطل های دستشویی های زرد و کثیف خوابگاه را می بینم سه بار معده ام را تا گلویم بالا می آورم و چشم هایم را به کثافت های دیگر می دوزم.دوست داشتم صاحب عکس را پیدا کنم وبا د
رفیق گفت پست اخرش عوض شده.همین چند لحظه پیش باز رفتم سراغش.بدموقع هم رفتم.آخرش را بعد آن که من خوانده بودم اضافه کرده.اصلا انگار برای من اضافه کرده.رفیق است دیگر.خواسته یا ناخواسته.دانسته یا ندانسته.
رفیق راست میگوید.مثلا تو،شما،شمای غیر قابل وصفِ با هر وصف،همیشه معلم میمانی‌.چه خوب که همیشه معلم میمانی.اصلا چون معلم میمانی من حالا،همین حالا،میبارم.اصلا چون معلم میمانی باز پست رفیق را خواندم.اصلا چون معلم میمانی دوستت دارم.
تو تا ابدمعلم م
پوشش های ظاهری معلم ها ، مدیر و کارکنان ،دانش آموزان
استفاده از روپوش های شاد برای دانش آموزان و همچنین  پوشش مرتب و استفاده از رنگهای شاد و روشن برای کارکنان مدرسه
بهداشت:تمیز بودن محیط مدرسه، کلاسها، بهداشت فردی، اجتماعی ، دانش آموزان
الف)معلم شاد و با روحیه:معلم آهنگ و فضا و جو کلاس درس را تنظیم میکند ،چانچه قرار باشد که روح دانش اموزان پرورش و رشد یابد باید این روند از روح معلم آغاز گردد.
حال اگر روح معلم افسرده و ناتوان باشد شانس ناچیزی
به نام "او"
 
من دوست داشتم که بخندد ... رفتم
 
من دوست داشتم که بخندد ... گریستم
 
من دوست داشتم که بخندد،
 
من دوست داشتم که بخندی...
 
من دوست داشتم که بخندید...
 
من دوست داشتم که بخندیم...
 
اما نشد...
 
من دوست داشتم که بخندد... رفتم...
 
"مسافر"
اصلا بگذارید برایتان همه چیز را از سیر تا پیاز تعریف کنم ...
۱۳ سالم که بود عاشق پسرِ دوستِ پدرم شدم...
بعد از اون در ۲۳، ۲۴ سالگی عاشق مهندس شدم به غلط...
فکر نمیکردم دیگر بتوانم کسی را دوست داشته باشم...
ماه گذشته داشت علاقه ای بین من و معلم شکل میگرفت...
نمیتونم توصیف کنم که چقدر این انسان وقیح و بد بود...
اول که فهمیدم دوست دختر داشته که بعد از کلی موس موس کردن و آسمون و ریسمون بافتن و کتمان کردن مجددا خر شدم...
رابطه مان خوب بود...
تا زمانی که امشب خر
من یه دوست مجازی داشتم یه زمانی باهم خیلی حرف می‌زدیم و خیلی دوستش داشتم اما از یه جایی به بعد کمرنگ شد دوستیمون و هرازگاهی میاد تو گروه حرف میزنه و میره یهو. چند وقتیه از بلاکی درآورده مارو (چند نفرمونو بلاک کرده بود سر یه موضوعی) دلم میخواد بهش پیام بدم اما نمیشه حس میکنم شاید دلش نخواد حرف بزنه باهامون. (یه زمانی در حد کراش زدن دوسش داشتم اینقدررر زیاد بعد فهمیدم یکی دیگه رو دوست داره بیخیال شدم و دوباره کراشای تو سریالا و فیلمامو در آغوش گ
بله هدف من عشق است و ایثار هزاران خفته از عشق تو بیدار است امروز من جلسه اولویت رشته تحصیلی در مدرسه داشتم و با اولیا باید می امدند اقای رضایی داشت درس می داد یک دفعه معاون پرورشی گفت که همه بچه ها بروند در نماز خانه و ما رفتیم همراه با همه دانش اموزان در نمازخانه در انجا مشاور مدرسه داشت درباره رشته تحصیلی صحیت می کرد و در اخر گفت که هر رشته ای که دوست دارید بروید در ان وارد شوید من داشتم بعضی از اولیا رو می دیدم که با بچه هایشان داشتند با مشاو
 
شرک یه روزی خسته میشه از زندگی جدید و هیاهوی عجیبش و ارزو میکنه همشونو از دست بده اون دلتنگ زندگی گذشته اش میشه و وقتی بدستش میاره تازه یه چیزاییو یادش میاد
الکسشون کلی جلز ولز میکنن برگردن باغ وحش وقتی بالاخره برمیگردن گلوریا میگه نرده های بینمونو یادم نبود
ما فقط قسمتی از خاطرات را بیاد میاریم
 
یه وقتایی یادم میره  چقدر دوسشون دارم یادم میره وقتایی رو که نداشتمشون ! 
نمیدونم چی شد که دیشب یهو دلم ریخت یهو دلم ترسید از نداشتنشون نمیدونم
به نام خدا
بهترین قسمت زندگی لحظه ای است که قبل از غروب، در طبیعتبه درختان و ابرها نگاه کنیو هم صدا با کوهها و گنجشک ها، خدا را ستایش کنیسبحان اللهباسلام خدمت همه کاربران بیان موضوع امروز من بهترین روز زندگی من است حالا بگو چرا؟پریروز خیلی غمگین بودم به خاطر زبان چون گفته بود که در کتاب زبان اخرش سه سفحه درباره فعل ها است که باید به گذشته بگویی و همراه با معنی حالا توجه اش اینجاست که کسی بهم نگفت که فردا یک شنبه این روز تعطیل است حالا فکر کنم
به نام خدا
بهترین قسمت زندگی لحظه ای است که قبل از غروب، در طبیعتبه درختان و ابرها نگاه کنیو هم صدا با کوهها و گنجشک ها، خدا را ستایش کنیسبحان اللهباسلام خدمت همه کاربران بیان موضوع امروز من بهترین روز زندگی من است حالا بگو چرا؟پریروز خیلی غمگین بودم به خاطر زبان چون گفته بود که در کتاب زبان اخرش سه سفحه درباره فعل ها است که باید به گذشته بگویی و همراه با معنی حالا توجه اش اینجاست که کسی بهم نگفت که فردا یک شنبه این روز تعطیل است حالا فکر کنم
رویایی از که به موهایت بافته ام...به باد رفت...مثل مانتوی جلو باز اما باحیاء تو.
دوست داشتم اولین ها را با تو تجربه کنم.دوست داشتم ذوق اولین ها را در چشم های سیاه تو ببینم.تو قبول نداری چشم هایت سیاه است.اما برای من مثل شب مرموز و عمیق.دوست داشتم اولین جاها را با هم میرفتیم.دوست نداشتم تنهایی بروی.تنهایی یعنی بدون من.یعنی بی هم.دست در دست هم.یعنی پا به پا کنار هم.اینقدر راه را گز کنیم تا تو یک جا کم بیاوری و بگویی خسته شدم.بیا چند دقیقه استراحت کنیم
به نام خدا
بهترین قسمت زندگی لحظه ای است که قبل از غروب، در طبیعتبه درختان و ابرها نگاه کنیو هم صدا با کوهها و گنجشک ها، خدا را ستایش کنیسبحان اللهباسلام خدمت همه کاربران بیان موضوع امروز من بهترین روز زندگی من است حالا بگو چرا؟پریروز خیلی غمگین بودم به خاطر زبان چون گفته بود که در کتاب زبان اخرش سه سفحه درباره فعل ها است که باید به گذشته بگویی و همراه با معنی حالا توجه اش اینجاست که کسی بهم نگفت که فردا یک شنبه این روز تعطیل است حالا فکر کنم
معلم علوم اجتماعی چهار سال دبیرستانم را خیلی دوست داشتم. خانم جعفری محبوب نبود. خیلی از هم مدرسه ای هایم او را به سخت گیری می شناختند اما من جور دیگری دوستش داشتم. او هم مرا دوست داشت. آن سال ها برخلاف الان برونگرا و اهل گپ و گفت و خنده و شوخی بودم. همین می شد که احتمالا تا از چیزی ناراحت می شدم همه می فهمیدند. روزهای سوم دبیرستان بود که در حیاط مدرسه به مریم گفتم که به پوچی رسیدم. مریم خندید. من هم الان به آن روز و آن حرف می خندم. چه می دانستم پوچی
یادمه بچه مدرسه ای که بودم، یکی از بچه ها بعد کلاس رفت پیش معلم هندسه و پرسید به نظرتون من چه جوری هستم؟ معلم هم بهش جواب داد: تو یه موتور بنز هستی که روی بدنه ژیان سوار شده. ظرفیتت خیلی خیلی بالاست ولی ازش استفاده نمی کنی. بلافاصله منم که کنجکاو شده بودم خودم رو از دریچه معلم هندسه بشناسم پرسیدم: آقا ما چی ؟ اونم بدون اینکه بهم نگاه کنه گفت: تو که وضعت خرابه. درست بشو نیستی!
این خاطره همیشه گوشه ی ذهنم هست. هر وقت یه جایی گند می زنم میاد جلوی چشمم
کیسه پلاستیکی معلم به بچه های کلاس گفت که فردا هر کدام یک کیسه پلاستیکی بردارند و درون آن به تعداد آدمهایی که از آنها بدشان می آید، از هر میوه ای که دوست دارند بریزند و با خود به کودکستان بیاورند.فردا بچه ها با کیسه های پلاستیکی به کودکستان آمدند.در کیسه بعضی ها دو، بعضی ها سه، و بعضی ها پنج، میوه بود.معلم به بچه ها گفت:تا دو هفته هر کجا که می روند کیسه پلاستیکی را با خود ببرند.روزها به همین ترتیب گذشت و کم کم بچه ها شروع کردند به شکایت از بوی می
من معلم هستم
هشت سال پیش، وقتی برای اولین بار به‌عنوان معلم قدم در مدرسه گذاشتم، بچه‌ها با هیجانی وصف‌ناپذیر سرگرم بازی و جنب‌وجوش بودند. آن روز فارغ از خاطرات دوران دانش‌آموزی خودم، دنیای آنها را زیبا و شاد دیدم. فرشته‌هایی که همه مثل هم بودند! اما تجربهٔ روزها و سال‌ها به من آموخت این فرشته‌ها هیچ‌کدام مثل هم نیستند؛ یکی صبور است و دیگری زودرنج، یکی تیز و باسرعت است و دیگری آهسته‌گام، یکی زنگ اول مدرسه را دوست دارد و دیگری خواب صبحگ
آموزگارم، تو باغبانیمی پرورانی بذر وجود، با مهربانیبا درس هایت دیو جهالت از من گریزداندرزهایت، بهر وجودم، شد پاسبانیمن غرقه بودم در بحر غفلتدستم گرفتی ای ناجی من،من همچو قایق، تو بادبانیبر خوان دانش من میهمانمتو ای معلم، خود میزبانیکار تو باشد، ارشاد انسانهمکار خوب پیغمبرانیسلام . دوستان عزیز.روز معلم به تمام معلم های زحمت کش این سرزمین تبریک می گویم . ان شاء الله که با تدریستان مایه پیشرفت ما و کشور عزیزمان شوید❤️️❤️️این وبلاگ از ای
،،،،،،،،،،،،،،    بوی معلم    ،،،،،،،،،،،،
مدرسه من آمدم، تابدهم بوی تو
دست بکش برسرم،تابدهم بوی تو
کودک ویک دانه دل،داده دلش را به تو
جزتوکجادل برم ،تا بدهم بوی تو
کودک دُردانه من،صبربکردم همی
تابرسم مکتبم، تا بدهم بوی تو
من به دبستان شدم،تاکه معلم شوم
مثل توهجران کشم،تابدهم بوی تو
شانه بزن موی من،گونه وابروی من
غنچه ی گلهاشوم،تابدهم بوی تو
یادبه من داده ای،چونکه معلم شدم
دیده به جانان دهم،تابدهم بوی تو
بوی معلم به من چون برسدای خدا
نور
بله هدف من عشق است و ایثار هزاران خفته از عشق تو بیدار است امروز من جلسه اولویت رشته تحصیلی در مدرسه داشتم و با اولیا باید می امدند اقای رضایی داشت درس می داد یک دفعه معاون پرورشی گفت که همه بچه ها بروند در نماز خانه و ما رفتیم همراه با همه دانش اموزان در نمازخانه در انجا مشاور مدرسه داشت درباره رشته تحصیلی صحیت می کرد و در اخر گفت که هر رشته ای که دوست دارید بروید در ان وارد شوید من داشتم بعضی از اولیا رو می دیدم که با بچه هایشان داشتند با مشاو
سلام...
دیروز کتاب آخر از مجموعه ی سه جلدی امیلی رو تموم کردم...:)
جلد اول و دومش رو دوست داشتم ولی جلد سومش رو نه...!
البته جلد سومش هم انگیزه ی خوبی واسه نوشتن میداد به آدمااا...ولی قضیه ی عاشقانه ش به قدر غیر قابل توصیفی مزخرف بود...!
درضمن توی جلد سومش حال و هوای سرد و بی روحی جریان داشت که خواننده رو تا حدودی از خوندن ادامه ی کتاب باز می داشت...!
امروز الحمدولله رفتیم باشگاه:)
تو باشگاهمون به جز دوتا از بچه های جوگیر کلاس و یکی که خیلی حس میکنه با هم
بعضی وقتا بعضی آدما، یه کارایی میکنن که عجیب توی ذهنت خراب میشن، یعنی با خودت می گی همه ی کارای رو مخش به کنار، این یکی به کنار... و البته این تقصیر خود منه، چون ظرفیت و جنبه ی اون شخص رو اشتباه سنجیدم، از روی احساسم سنجیدم و اونو به یه شخص والا توی ذهنم تبدیل کردم، در صورتی که این طور نیست، اون فرد خود رو اعصابش رو نشون داد. می دونید، اصلا باورم نمیشه یکی انقدر بی جنبه باشه، باشه بابا فهمیدیم نباید روت به عنوان بهترین معلم و دوست داشتنی ترین معل
به نام خدا
بهترین قسمت زندگی لحظه ای است که قبل از غروب، در طبیعتبه درختان و ابرها نگاه کنیو هم صدا با کوهها و گنجشک ها، خدا را ستایش کنیسبحان اللهباسلام خدمت همه کاربران بیان موضوع امروز من بهترین روز زندگی من است حالا بگو چرا؟پریروز خیلی غمگین بودم به خاطر زبان چون گفته بود که در کتاب زبان اخرش سه سفحه درباره فعل ها است که باید به گذشته بگویی و همراه با معنی حالا توجه اش اینجاست که کسی بهم نگفت که فردا یک شنبه این روز تعطیل است حالا فکر کنم
بخشدار آب پخش از کمک بیش از 170 میلیون تومانی مردم آب پخش بصورت نقدی و غیر نقدی به هموطنان زلزله زده خبر داد.
به گزارش سفیر جنوب؛علی تنگ ارمی در نشست شورای آموزش و پرورش منطقه آب پخش اظهار داشت:آگاهی بخشی و تربیت نسل آینده،از وظایف یک معلم است که و با توجه به اهمیت موضوع،جایگاه معلم در جامعه مشخص می شود.
وی افزود:معلم جایگاه بسیار رفیعی دارد و باید شان معلم در جامعه حفظ شود.
ادامه مطلب
1. گفتم معلم جدید اوردن؟ خیلی باحال می خنده :)) ری ری minute رو گفت مینیت و کم مونده بود برم برا خانومه چایی نبات بیارم خنده ش بند بیاد :| بعد اصن به همه چی می خندید. بعد من از خنده های اون خنده م گرفته بود، اون میگفت چرا میخندی؟ گفتم از خنده شما خنده م میگیره. 
اونم گفت منم از خنده تو خنده م میگیره. 
منم گفتم منم از اینکه شما از خنده من خندتون میگیره خندم میگیره.
اونم گفت منم از اینکه تو بخاطر اینکه از خنده من که بخاطر خنده توعه خنده ت گرفته، خندم گرفته.
توجه توجه
عزیزانی که تمایل به تدریس و تعلیم قران دارند
      ✅به زودی افتتاح می شود 
 دوره های آموزش تخصصی تربیت معلم روخوانی
دوره های آموزش تخصصی تربیت معلم مفاهیم
مکان :موسسه قرآنی شیفتگان وحی 
آدرس،:میدان پلیس ،ابتدای بلوار شهید محلاتی ،کوچه۲
تلفن:۳۷۲۳۳۳۹۰
آقا معلم، سلام...
اولین باری که دیدمتان در تلویزیون بود، انقدر محکم حرف می زدید که اگر‌ می خواستیم شلوغ کاری هم کنیم و گوش ندهیم اُبهتتان نمی گذاشت.
بعدها، حرف هایتان را خواندم، لابه لای کتاب های قدیمیِ چند ریالی مادر. همان ها که تعریف می کرد که برای یادگیری اش دور هم جمع می شدند و‌بحث می کردند.
دقیقا همان هایی که روزی بی تکبر برای جمع کوچکی سخنرانی کردید، شاید حتی خود آن ها که مستمع حرف هایتان بودند هم فکر نمی کردند حرف هایتان روزی انقدر مهم
               بسم الله الرحمن الرحیم
روز اول مدرسه بود معلم وارد کلاس شد و شروع کرد به معرفی خودش بعد از ان سعی کرد تا با صحبت هایش حس رقابتی میان دانش آموزان ایجاد کند 
میان دانش آموزان کسی بود ک سطح هوشی بالایی داشت اما درس خیلی نمیخواند نامش امین بود.هفته ها ک میگذشت او تحت تاثیر حرف های معلم هر روز درسش بهتر میشد ،او شده بود شاگرد اول کلاس، همه به او غبطه می خوردند 
هر کس میرفت پیش او تا بفهمد چگونه درسش خوب شده است او پاسخ میداد:سعی و تلاش م
معلم ، ارزش معلم ، بزرگداشت شغل معلمی ، خصوصیات یک معلم خوب و …را گرد آوری کرده ایم که تقدیم دانش آموزان عزیزی میکنیم که از سن ۷ سالگی تا سن جوانی و گاهی میان سالی شاهد زحمات و فداکاری هایی معلمانی هستند که معلمی را شغل انبیا میدانند و برای تعلیم و تربیت کودکان ، نوجوانان و جوانان از جان و دل خود مایه میگذارند. امیدوارم این نوشته برای شما مفید باشد.
۱۰ انشا در مورد معلم و معلمی  
******************************************************************
انشا در مورد معلم شماره یک
به نام خدا
بهترین قسمت زندگی لحظه ای است که قبل از غروب، در طبیعتبه درختان و ابرها نگاه کنیو هم صدا با کوهها و گنجشک ها، خدا را ستایش کنیسبحان اللهباسلام خدمت همه کاربران بیان موضوع امروز من بهترین روز زندگی من است حالا بگو چرا؟پریروز خیلی غمگین بودم به خاطر زبان چون گفته بود که در کتاب زبان اخرش سه سفحه درباره فعل ها است که باید به گذشته بگویی و همراه با معنی حالا توجه اش اینجاست که کسی بهم نگفت که فردا یک شنبه این روز تعطیل است حالا فکر کنم
میخوام بدونی عزیز دلم 
تو رو دوست دارم، بیشتر از هر کس و هر چیزی که دوست داشتم 
جوری که هیچ چیز و هیچ کس رو اینجوری دوست نداشتم تا الان 
عشق من
دوست دارم 
اونقدر که میتونم چیزی یا کسی رو دوست داشته باشم، شاید هم بیشتر
اونقدری که کسی مثل من میتونه عشق چیزی بشه، حتی بیشتر 
دوست دارم 
دوست داشتم الان که سی سالم شده قد بلند و لاغر بودم که تنها زندگی میکردم صبح ها زود می دویدم، انگلیسی و فرانسه بلد بودم، کتاب میخوندم، با شورت توی خونه لخت می‌گشتم سیگار گوشی لب م، برنامه نویسی مدرک مو گرفته بودم و از زندگی م لذت می‌بردم! اما الان هیچی به خواست دیگران و پای چلاق م تغییرش نه داد
با سلام
بنده قصد ازدواج دارم و مایل همسرم معلم باشن. ولی خوب هر چی فکر میکنم نمیدونم برای اینکه بتونم با دختر خانم هایی که معلم هستش باید کجا آشنا بشم. نمیشه که را بیافتم برم دم مدرسه ها وایستم.
سوالم اینکه جایی هست که معلم ها اون جا دور هم جمع بشن؟، کانونی یا هر جا. راستش معرفی کردن به ذهنم رسیده ولی خوب راستش دوست دارم اول خودم ببینم دختر خانم رو اگه خوشم اومد اقدام کنم . 
در ضمن بنده تهرانم. پیشاپیش از همه تون ممنونم.
ادامه مطلب
بسم الله الرحمن الرحیمروز معلمه کمترین تشکر اینه که یادی کنیم و سلام و صلواتی بفرستیم به روح و روان معلمان عزیزم مرحوم خانم عزیزپور معلم کلاس اول، مرحوم خانم رنجبر معلم کلاس دوم، سرکار خانم خیراللهی معلم کلاس سوم، مرحوم استاد جمشیدی معلم کلاس چهارم، مرحوم استاد قربانی معلم کلاس پنجم و بویژه استاد علیرضا مختاری معلم قرآن دوره ی ابتدائیم و همچنین اساتید دوره ی راهنمایی آقایان هاشمی و مجیدی معلم های زبان فارسی و ادبیات، آقای یغمایی معلم فی
به نام خدا
بهترین قسمت زندگی لحظه ای است که قبل از غروب، در طبیعتبه درختان و ابرها نگاه کنیو هم صدا با کوهها و گنجشک ها، خدا را ستایش کنیسبحان اللهباسلام خدمت همه کاربران بیان موضوع امروز من بهترین روز زندگی من است حالا بگو چرا؟پریروز خیلی غمگین بودم به خاطر زبان چون گفته بود که در کتاب زبان اخرش سه سفحه درباره فعل ها است که باید به گذشته بگویی و همراه با معنی حالا توجه اش اینجاست که کسی بهم نگفت که فردا یک شنبه این روز تعطیل است حالا فکر کنم
به نظر می رسد در بین بسیاری از بازاریابان آنلاین شرایطی وجود دارد که “گوروس ها” افراد بدی هستند. از این گذشته ، آنها پول بیشتری از دزدان دریایی کسب می کنند و محصولات خود را به همه کسانی که از آنها سؤال می کنند ارائه نمی دهند. بنابراین آنها باید واسطه باشند.مراقب باش. اغلب اوقات ، ضرب و شتم بیشتر شخص ، این کلاهبرداران کمتر در تجارت آنلاین خود موفق می شوند.به دام اعتقاد همه بدی که در مورد معلمان خوانده می شود قرار نگیرید.ابتدا اگر به تعریف “معل
سرکلاس نشسته بودم و خسته از بحث بچه ها و معلم درباره شوهر و سن ازدواج (زیاد وارد این موضوعات نمی‌شوم) با دستی زیر چانه 2048 بازی میکردم ! آنقدر محو بازی شده بودم که نفهمیدم معلم به من خیره شده است .. با پرسش ”چیکار میکنی دهقانی؟“ ِ معلم با عجله گوشیو پرت کردم توی کیفمو سرمو بالا گرفتم .. البته دیر شده بود .. معمِ مذکور فهمیده بود ! خودم را به آن راه زدم ُخندیدم و گفتم هیچی .. البته بعدتر گفتم که داشتم بازی میکردم تا فکر های آنچنانی با خودش نکند ! صحنه
سرکلاس نشسته بودم و خسته از بحث بچه ها و معلم درباره شوهر و سن ازدواج (زیاد وارد این موضوعات نمی‌شوم) با دستی زیر چانه 2048 بازی میکردم ! آنقدر محو بازی شده بودم که نفهمیدم معلم به من خیره شده است .. با پرسش ”چیکار میکنی دهقانی؟“ ِ معلم با عجله گوشیو پرت کردم توی کیفمو سرمو بالا گرفتم .. البته دیر شده بود .. معمِ مذکور فهمیده بود ! خودم را به آن راه زدم ُخندیدم و گفتم هیچی .. البته بعدتر گفتم که داشتم بازی میکردم تا فکر های آنچنانی با خودش نکند ! صحنه
 
اولین ها همیشه ماندگارند!قانون خاطرات می گوید: هر چیزی را که برای اولین بار در زندگی تجربه می کنیم، در ذهنمان تبدیل به یک حفره ی عمیق می شود. حفره ای که هرگز جایش با هیچ خاطره ی دیگری پر نخواهد شد.اولین ها هر چقدر هم کهنه و قدیمی باشند در ذهنمان حک شده اند. آنقدر پررنگ هستند که تمام تکرار های بعد از آن هم نمی توانند خاطراتش را کمرنگ کنند. درست مثل اسم معلم کلاس اول که در ذهنمان پررنگ تر از معلم های دیگر است!اولین ها علایق و نفرت های ما را می سازن
یه فیلم ژاپنی محصول 2017
در مورد یه دختر دبیرسانی که عاشق معلم تاریخش میشه و در روز جشن معلمش کههمیشه دوست داشتن اونو انکار می کرده می بوستش ولی یکی عکس می گیره و پخشش می کنه.معلم توبیخ میشه ولی بعد از اون مدرسه میره و تا روز فارغ التحصیلی دختره صبر می کنه و همون روز میاد سرراهش و دست همو می گیرن.
جدیدا به هم ریختم....تو بعضی صحنه ها یاد ملعون می افتادم و کلی گریه ام گرفت...
خدا لعنتش کنه.امیدوارم نابود بشه
فیلمش خیلی کودکانه بود و عشق یه دختر دبیرست
نفس عمیقی می‌کشم و به اتفاقات برنامه ریزی شده فردا که با شیطنت نگاهم میکنند، اخم میکنم. فردا روز جالبی است، جالب ترین قسمت روز، ساعت سه ظهر، بهتر بگویم ساعت ۳ بعدازظهر اتفاق می‌افتد.قرار است آقای کاف، خانه مان بیاید و این موضوع مرا زیاد خوشحال نمی‌کند.امتحان فیزیک برق از سرم می‌پراند و من در دلم معلم سال قبل را مورد عنایت قرار می‌دهم. دکتر نیز باید بروم، نه برای خودم، برای همراهی شخص دیگری‌.
نوشته های خانم معلمی را می‌خوانم، از طرز رفتار
این قسمت:معلم دوست داشتنیِ نباتصبحِ یک روز توی ماه رمضان پدرم را ساعت هفت از خواب بیدار کردم،تابستان بود و خورشید پسِ کله مان را میسوزاند!خیلی سریع  آماده شدم تا به کلاس جدیدم که جلسه اول هم بود برسم!نزدیک های هشت بود که رسیدیم،وقتی رفتم،خانوم منشی گفت که کلاس دیشب بوده!با لحن تندی گفتم ولی برایمان پیامک فرستادید کلاس امروز صبح است!خانوم منشی هم زنگ زد به معلممان و ایشان هم تایید کردن و گفتن از پیامک خبر ندارن!من هم عصبانی شدم و گفتم لطفا در
چند وقت دیگخ سی سالم میشه
استرس گرفتم نمیخوام ترسهام به دهه چهارم ببرم. مثل ترس از زبان! چیزی که سالیان سال من رو متوقف کرده....از طرفی میخوام کارهایی بکنم که همیشه دوست داشتم و نشده
دیروز رفتم کلاس عکاسی و چقدر خوشحال شدم که کاری دارم انجام میدم که دوست داشتم و دارم.
احتمالا یه کلاس انلاین فرانسه هم بنویسم
سرکلاس نشسته بودم و خسته از بحث بچه ها و معلم درباره شوهر و سن ازدواج (زیاد وارد این موضوعات نمی‌شوم) با دستی زیر چانه 2048 بازی میکردم ! آنقدر محو بازی شده بودم که نفهمیدم معلم به من خیره شده است .. با پرسش ”چیکار میکنی دهقانی؟“ ِ معلم با عجله گوشیو پرت کردم توی کیفمو سرمو بالا گرفتم .. البته دیر شده بود .. معلمِ مذکور فهمیده بود ! خودم را به آن راه زدم ُخندیدم و گفتم هیچی .. البته بعدتر گفتم که داشتم بازی میکردم تا فکر های آنچنانی با خودش نکند ! صح
‍ #معلم به بچه ها گفت: 
بنویسید به نظرتون #شجاع ترین آدما چه کسانی هستن❓
هر کسی یه چیزی #نوشت اما این نوشته دست و دل معلم رو #لرزوند،تو کاغذ نوشته شده بود:
♨️ "#شجاع ترین آدما اونان که #خجالت نمیکشن و #دست پدرمادرشونو میبوسن... نه سنگ #قبرشونو...❗️❗️
معلم در حالی که قطره #اشکی روی صورتش لغزید، زیر لب گفت:#افسوس که منهم شجاع نبودم...
به #پدر و مادرمون تا هستن خدمت کنیم.... و الا اشک بعد از رفتن اونا، بجز کم کردن عذاب #وجدانمون، به هیچ دردی نمیخوره
 
در ایران روز ۱۲ اردیبهشت به یادبود ترور شهید محقق مرتضی مطهری روز معلم نامیده می‌شود. در سطح بین‌المللی، به پیشنهاد یونسکو روز ۵ اکتبر (۱۳ مهر) هر سال به عنوان روز جهانی معلم نامگذاری شده‌است.[۱] با این حال در بسیاری از کشورها از جمله ایران در روز متفاوتی جشن گرفته می‌شود.
ادامه مطلب
بوسه میزنم بردستانتبه احترام بهشت که زیر پایت جاری ستبه احترام اندیشه ای که بر تخته کلاس نقش میبنددسپاسگذار معلمی هستم که اندیشیدن را به من اموخت نه اندیشه هارامعلم عزیزم روزت مبارک
                                                                        
یه معلمی قراره اربعین دو هفته بره کربلا و دنبال جایگزین می‌گرده. به من پیشنهاد کردن به جاش برم. کلا شش روز میشه و درس قرآن و هدیه‌ی آسمانی ابتداییه. از اونجایی که مدرسه غیرانتفاعیه مشکلی با ایرانی نبودن معلم جایگزین ندارن. من هم خیلی دوست دارم تجربه‌ش کنم. قبلا یکی دو روزی به جای خواهرام رفتم سر کلاس، ولی دبیرستان بوده و زیست درس دادم و مدرسه هم خودگردان و مخصوص اتباع بوده. تعداد بچه‌های هر کلاس شاید نهایتا هفت هشت نفر بود. یعنی شرایط خیلی ر
روز معلم سخت ترین روز برای من!
بماند که چهارشنبه با اینهمه تأکید باز هدیه خریدن! اما شنبه ادامه داره! وای خدایا!
اصلا نمیدونم چرا انقدر این روز برام سخته!در اوج شرمندگی هدیه رو می گرفتم و فقط خودمو می‌ رسوندم دفتر پشت میزم.معلم ها که جمع میشدن هدیه ها باز میشد و ذوق زدگیشونو دوست داشتم!اما من اصلا باز نکردم هیچکدوم از هدیه هامو!
آوردم خونه،فقط گل رو با اشتیاق از مامانم خواستم بذاره گلدون.بقیشو گذاشتم گوشه اوپن و رفتم اتاق که چادرمو آویزون کنم.
این روزها، تقریبا هر کسی که حالم رو می‌بینه بعد از کمی حرف زدن، ازم میپرسه مگه اون چی داشت که تو دوستش داشتی؟
حق دارن.
هیچ وقت چهره جذابی نداشت. بسیار درونگرا بود. شاید اگر من هم یکسال با او دوست نبودم، هیچ وقت نمیتونستم اینطور دوستش داشته باشم.
اما اون روزهایی که من دوستش داشتم، او دریایی در درون داشت: شریف بود و این چیزی نیست که این روزها زیاد ببینی. بخشنده بود. دوست داشتنی و مهربان بود. صبور بود.شنونده خوبی بود. محبت کردن بلد بود. و من قانع بو
فکر میکنم
یکی از بهترین اخلاقهایی که یه آدم میتونه داشته باشه،
اینه که بقیه بهش بتونن اعتماد کنن و حرفاشونو بزنن و راهنمایی و مشورت بخوان.
و از ترس اینکه نکنه اونها رو مسخره کنه، یا توهین کنه بهشون، یا بخواد تحقیرشون کنه، یا غر بزنه، یا بگه حقته، اینجوری نشه که دردهاشون رو بهش نگن.
من همچین دوست بدی توی زندگیم داشتم. دوستی داشتم که اول زور میزد و تمام تلاشش رو میکرد که ریز اطلاعاتت رو بکشه بیرون،
و توی موقع مناسب یه جوری بهت سرکوفت میزد که از

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها